part 13
هان = خب ببین مانتونستیم سر کلاس تاریخ باشیم ...
چانگبین = خب ...
فیلیکس = یه خواهشی ازت داشتیم ...
چانگبین = هعی ...بگو ببینم ....
جونگین = درسو دوباره برامون توضیح میدی ...
چانگبین = نه ...باید برا زنگ بعد بخونم ...//دوباره کتابو بر میداره شروع میکنه خوندن //
یوری = الان چی گفتی ...
چانگبین = //با شنیدن صدای دختر دوباره سرشو بالا میگیره ...//ببخشید شما کی باشین ....
یوری = // یوری داشت کم کم جوش میاورد که بچه ها از ترسشون دست به کار شدن تا اتفاق بدی نیوفته ///
فیلیکس = خب بزار معرفی کنم ...ایشون پارک یوری هستن ...و واقعا نیاز دارن درسو براشون توضیح بدید ...
چانگبین = ولی.....
جونگین = تورو خدا حداقل فکر ما باش ...اگه براش درسو توضیح ندی زنده زنده دفنمون میکنه ...
چانگبین = باشه باشه ...
//داشتن حرف میزدن که هیونجین و سونگمین و لینو از راه رسیدن ....//
هیونجین = به به ...بد گرل اکیپمون اینجاس ...
سونگمین = زنگ اول کجا بودید ...
یوری = اقا جونگین داشت عروس اماده میکرد بخاطر همین دیر کردیم ...معلم تاریخ هم راهمون نداد...
لینو = به به ...تیکه انداختنت قشنگه ...
هان = ببین شانس اوردیم چانگبین بود وگرنه ...زنده زنده دفنمون میکرد ووو
لینو = زنده زنده دفن کردنتم قشنگه ....
یوری = //یدونه میزنه به بازوی لینو ...//مرض ..پنج دقیقه خفه خون بگیر ببینم چانگبین چیکار میکنه ...
لینو = جون بابا ...فوحش دادنتم قشنگه ....
چانگبین = خب ...
فیلیکس = یه خواهشی ازت داشتیم ...
چانگبین = هعی ...بگو ببینم ....
جونگین = درسو دوباره برامون توضیح میدی ...
چانگبین = نه ...باید برا زنگ بعد بخونم ...//دوباره کتابو بر میداره شروع میکنه خوندن //
یوری = الان چی گفتی ...
چانگبین = //با شنیدن صدای دختر دوباره سرشو بالا میگیره ...//ببخشید شما کی باشین ....
یوری = // یوری داشت کم کم جوش میاورد که بچه ها از ترسشون دست به کار شدن تا اتفاق بدی نیوفته ///
فیلیکس = خب بزار معرفی کنم ...ایشون پارک یوری هستن ...و واقعا نیاز دارن درسو براشون توضیح بدید ...
چانگبین = ولی.....
جونگین = تورو خدا حداقل فکر ما باش ...اگه براش درسو توضیح ندی زنده زنده دفنمون میکنه ...
چانگبین = باشه باشه ...
//داشتن حرف میزدن که هیونجین و سونگمین و لینو از راه رسیدن ....//
هیونجین = به به ...بد گرل اکیپمون اینجاس ...
سونگمین = زنگ اول کجا بودید ...
یوری = اقا جونگین داشت عروس اماده میکرد بخاطر همین دیر کردیم ...معلم تاریخ هم راهمون نداد...
لینو = به به ...تیکه انداختنت قشنگه ...
هان = ببین شانس اوردیم چانگبین بود وگرنه ...زنده زنده دفنمون میکرد ووو
لینو = زنده زنده دفن کردنتم قشنگه ....
یوری = //یدونه میزنه به بازوی لینو ...//مرض ..پنج دقیقه خفه خون بگیر ببینم چانگبین چیکار میکنه ...
لینو = جون بابا ...فوحش دادنتم قشنگه ....
- ۷.۵k
- ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط