کرده پنهان پشت عینک چشم های مرمری
کرده پنهان پشت عینک ، چشم های مرمری
وقت چشمک عشوه ای آمد به رسم دلبری
یک قدم از ما گذشت و لحظه ای خندید و بعد ...
با ادا و عشوه وا کرد او گره از روسری
قل هوَ اللهُ احد ؛ چشم بدت حیران شود
مرحبا ؛ زیبا شدی بانو ، -به چشم خواهری-
رد شد و آتش زد و سوزاند و خاکستر نمود
بخت ناقص مانده از دوران شیر مادری
ای بسوزد طالع نحسی که با ما همدم است
ای دو صد لعنت به چشمان خمار مرمری
❤ ️❤ ️❤ ️
وقت چشمک عشوه ای آمد به رسم دلبری
یک قدم از ما گذشت و لحظه ای خندید و بعد ...
با ادا و عشوه وا کرد او گره از روسری
قل هوَ اللهُ احد ؛ چشم بدت حیران شود
مرحبا ؛ زیبا شدی بانو ، -به چشم خواهری-
رد شد و آتش زد و سوزاند و خاکستر نمود
بخت ناقص مانده از دوران شیر مادری
ای بسوزد طالع نحسی که با ما همدم است
ای دو صد لعنت به چشمان خمار مرمری
❤ ️❤ ️❤ ️
- ۹۰۹
- ۲۱ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط