چندشاتیجونگکوک

چندشاتی‌جونگکوک.

part 8

ات چیزی‌نگفت..

جونگکوک ات رو جلوی همه بغل کرد..

-متاسفم بآنوی من
(خجالت کشیدم)

-کوک...

-جانم..
با لبخند گفت

-من خیلی ازت ناراحتم

-ببخشید.. میدونم سخته.. ولی قول میدم دیگه این کارو‌نکنم.. باشه؟

ات چیزی‌نگفت

جونگکوک پیشونی ات رو بوسید

- خیلی دوستت دارم..

همه لبخند زدن و دست زدن

-کوک بسته..‌داری خجالتم میدی..

جونگکوک‌خندید و دست ات رو بوسید

-ببخشید.

-باشه.. میبخشمت.. ولی انقدر خجالتم‌نده

-چشم کیوت..

لبخند زد و ات رو بوسید(لبش)


the end.
خیلی این فیک بد بود.. مسخره ترین فیکم
دیدگاه ها (۹۱)

چند شاتی‌ شوگاpart 2شوگا ویواز خونه در اومدم.. به شمت شرکت ر...

چندشاتی شوگاpart 3به سمت آشپز خونه رفتم و آب خوردم با مسکن.....

چندشاتی جونگکوکpart 7گوشی رو برداشت و جواب داد-بله مامان؟-کو...

چندشاتی جونگکوکpart 6-تو خجالت نمیکشی؟ات با تعجب‌نگاه کرد-من...

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

عشق چیز خوبیه پارت ۱۳ توی بیمارستان با هم صحبت کردیمهلن : عش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط