پارت یازدهم سناریو
پارت یازدهم سناریو
-----------------------
ات: تهیونگ میخوای بیای خونمون؟
ته: نه،آخه..
ات: آخه چی بیا
ید ته : باش میام
ات و تهیونگ داشتن با سمت خونه ی ات میرفتن و وقتی که رسیدن ته رفت رو کاناپه دراز کشید چتن خیلی خسته بود
ات هم رفت لباساشو عوض کرد و چند تا لباس راحتی به ته داد تا
راحت باشه
ات: ته بیا این لباسارو بپوش
ته: ممنون
همون موقع ته لباسشو جلو ات در آورد و تهیونگ حواسش نبود چون خیلی خوابش میومد
ات زبونش به لکنت افتاده بود چون چشش به سیسپک های ته خورده بود
وقتی ته متوجه این موضوع : میشه میگه: اخهخخ ببخشید حواسم نبود ( پشت سرشو میخوارونه)
ات . مهم نی...ن.نیست راحت باش
ات رفت تو اتاقش تا بخوابه
تهیونگ گفت: میشه منم پیشت بخوابم لطفااا
ات قبول کرد و...
مایل به پارت بعدی
-----------------------
ات: تهیونگ میخوای بیای خونمون؟
ته: نه،آخه..
ات: آخه چی بیا
ید ته : باش میام
ات و تهیونگ داشتن با سمت خونه ی ات میرفتن و وقتی که رسیدن ته رفت رو کاناپه دراز کشید چتن خیلی خسته بود
ات هم رفت لباساشو عوض کرد و چند تا لباس راحتی به ته داد تا
راحت باشه
ات: ته بیا این لباسارو بپوش
ته: ممنون
همون موقع ته لباسشو جلو ات در آورد و تهیونگ حواسش نبود چون خیلی خوابش میومد
ات زبونش به لکنت افتاده بود چون چشش به سیسپک های ته خورده بود
وقتی ته متوجه این موضوع : میشه میگه: اخهخخ ببخشید حواسم نبود ( پشت سرشو میخوارونه)
ات . مهم نی...ن.نیست راحت باش
ات رفت تو اتاقش تا بخوابه
تهیونگ گفت: میشه منم پیشت بخوابم لطفااا
ات قبول کرد و...
مایل به پارت بعدی
- ۳.۰k
- ۰۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط