پارت

پارت
زود رسوندیمش بیمارستان جیانا تویه شرایط خیلی سختی زندگی میکنی پدرش زندانه و ۱۰۰ ملیارد ون به یه میلیاردر بدهکاره اون سخت کار میکنه تا بدهیه پدرشو بده و مادرشم از غمه پدرش فوت شده زندگیه خیلی سختیو داره 😿
هییی بعد از ۶ یا ۷ دقه دکتر از در امد بیرونو گفت :
_ اتفاقی نیافتاده !
جونکوک :
دکتر دستمو کشید دکتر میشد یکی از هم کلاسی های دوران دبیرستانم و گفت :
_این دختره کیه ؟
+تو خیابون بهش زدم چرا ؟!
_وای وای ... وای از دسته تو جونکوک میدونی چه غلتی کردی امکانه قطع نخاع داره میفهمی ینی فلج شه ! وای من چیکار کردم دختره رو کشتم 😃 😃 نه داره دوروغ میگه خندیدمو گفتم :
+شوخیه با مزه ای نبودا لیسونگ ):
یکی زد تو گوشم و گفت :
_شوخیم کجا بود نفهم ؟
بیمارستان داشت دکره سرم میچرخید که چشام سیاهی رفت ....
ادامه دارد ....
دیدگاه ها (۲۱)

سلام به قوله حنا 《من امدم 》😂 😂 نکته = ۱_شخصیت دخترو عوض کردم...

پارت نوزنده مه جیا: که بک لب تر کرد و گفت : _مه جیا میشه بیا...

پارت هجده رز : با دو همه مون فرار کردیم غافل از اینکه بچه ها...

#jimin #HAPYBEDY❤ ❤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط