دیگر به یک دنیا نخواهم داد جایت را

دیگر به یک دنیا نخواهم داد جایت را
من دوست دارم زندگی با دست‌هایت را

از بی‌قراری‌های قلب من خبر دارد
بادی که می‌دزدد برای من صدایت را

روی زمین بودی و من در ماه دنبالت
باید ببخشی شاعر سر به هوایت را

تسخیر تو سخت است آنقدری که انگار
در مشت خود جا داده باشم بی‌نهایت را

زود است حالا روی پاهای خودم باشم
از دست‌های من نگیری دست‌هایت را

هرکس تو را گم کرد دنبال تو در من گشت
انگار می‌بینند در من رد پایت را

بگذار تا دنیا بفهمد مال من هستی
گنجشک‌ها خانه به خانه ماجرایت را 

وقتی پُر است از خاطراتت شعرهای من

باید بنوشی با خیال تخت چایت را !



# عاشقانه ...
دیدگاه ها (۲)

من ابر پربارانم اما وقت بارش نیستبغضم! ولی ترجیح دادم درگلو ...

سلام دوستان خوبم ... صبح بخیر ...

کاش می شد که عمر این شب ها ، مثل موهای مشکی ات کوتاهبه خودم ...

بی تو اندیشیده‌ام کمتر به خیلی چیزهامی‌شوم بی‌اعتنا دیگر به ...

Island of Hawaii

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط