ویو کوک

ویو کوک
ب خودم امدمو از اب بیرون امدم
جیا بقل استخرج نشست موهاشو پیچید و ابشو گرف
لباسی که دیشب پوشیده بود کلا خیش شدع بود بد بدنش کاملا مرجسته شده بود
کوک: تو لباس دیگه تداری؟
حیا: وای اره جرا عوضش نکردممم
بدون توجه بم دویید رف داخل
من چم شدهه چرا انقدر جلبش شدم
بهتره زیاد با صحبت نکنم تا فکزای عجیب ب ذهنم ترسه اون ی بچس
ویو جیا
رفتم اتاقمو لباساما عوص کردم موهامو خش کردم
خیلی خوش حالم که تهیونگ نیسسس
رفتم پایین کوک تو گوشی بود
جیا: جونگ کوک
کوک؛ ____
جیا: الان مثلا کری؟
کوک: ____
رفتم پشت کانامه یی که نشسه بود روش حتی سرشم از گوشی در نیاورو بیرون
جیا: جئون جونگ کوککککککککک
کوک: ____
از پشت کاناپه اویزون شمدو قل خورد روشش سرم افتاد دقزقه رو پاشش
حیا: جئون جونگ کوککک
ویو کوک
خواستم زیاد باش هم کلام تشم که بیخیال شه بره ولی بر عکس
خودشو اتداخت ر
دیدگاه ها (۰)

ویو کوک انداخت رو پام یکم ب وسط پا یعنی..... درد گرف اخساس م...

ویو کوک نمیدونم از وقتی وارد اتاقش شدم و بقلم کرد فکرای عجیب...

ویو کوک زدم تو حالش ولی الان دلم نیومد کوک: خب الان که نمیشه...

ویو کوک واقعا ی حس عجیبی داشتم تا تاحالا حس نکرده بودمخوب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط