آن روزی که حرفها در ساحل دستان او میدوید تا بدانم عاشقی یعنی چه ...

🍂
آن روزی که حرف‌ها در ساحل دستان او می‌دوید، تا بدانم عاشقی یعنی چه، تا به امروز که در آغوش او هستم، تنها یک واژه مرا برای پذیرفتنش قانع کرد؛ عشق یعنی، من حامی توئم و تو، پناه من!

#پناه_سازگار
دیدگاه ها (۱)

آهسته گوش کنبه تمامِ جهان منیک مندرون سینه‌ی منبی قرارِ توست...

🌾🌾چیزی ندارم جز دلی که برای تو می تپد و قلمی که به عشق تو می...

روزش که مهم نیست دلبر جآن!تا وقتی قاصدک ها در آسمان می‌رقصند...

بوسیدن تو حتی اگر در سطری از یک نامه هم باشد باز هم هیجان غر...

نمی داند دل تنها، میان جمع هم تنهاستمرا افکنده در تنگی، که ن...

🌿 آرامش شب 🌿حالا که شب پرده‌ی تاریکی‌اش را گسترانده، جهان می...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط