الان نیاز دارم...

یه ظهر توی خونم تو سئول وسایلامو جمع کنمو به طرف کتابخونه چوبیم حرکت کنم
کتابخونه ای با وایب دارک آکادمیا که میشه توش بی دغدغه کتاب خوندو از طمع شیر کاکائو داغ با کوکی لذت برد
آروم در کتابخونه رو باز کنمو صندلی هارو بچینمو برم سراغ کافی شاپ تا چراغشو روشن کنم
-اوو اینجا از دیشب تاحالا کلی خاک گرفته
بعد از تمیز کردن کافی شاپ یه رمان از شکسپیر بردارمو شروع به خوندش کنم که همونجا با اولین مشتریام روبه رو شم
میخوام جوری به اینجا و آدمایی که توش در رفت و آمدن نگاه کنم که انگار این لحظه ها هیچ وقت تموم نمیشه:>>>

مخصوص دارک آکادمیا و بوک وورما🎻📜🍪
دیدگاه ها (۵)

بپرسین🗿

یه چیزی کفش کردم🌚

بیاین یه بازی...

وقتی تو چشام هر زری میزنین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط