سناریو

سناریو



وقتی جلو چشاشون میری بغل پسرا میشینی


نامجون:اعه چه جالب مشینی بغلش منم نگاه میکنی خیلی جالبه
ا‌.ت:😁
نامجون:اعه میخندی برو بشین بقل همون🫤

جین:هوی ا‌.ت پاشو بریم 🫢
ا.‌ت :من نمیام 😁
جین:تو چیز منو میخوری😏
پسره:وا تو پیش این چجوری زندگی میکنی🙄
جین:تو ببند عنتر😒


شوگا:بیبی انگار تنت میخاره بیا قلقلک😄
ا.‌ت:فک کنم زیاده روی کردم😑
شوگا:بلع صدرصد 🙄


جیهوپ:تو دیگع سانشاین نیستی خودت خواستی😕


جیمین:اعه حوس بچه کردی نه من خیلی جدیدن دنبال یه همچین موقعیتی بودم خودت خواستی😉😁
ا.‌ت:یا خواستم شوخی کنم😀
جیمین:میدونی از این شوخیا بدم میاد 😏
ا‌.ت:ببخشید😟
جیمین:نو نو من بچه میخوام😉



ته:اعه بیشتر بقلش کن بیشتر تنبه ات کنم🙂🫢🤭



کوک:پاشو بیا بیرون تا تنبیه ات بیشتر نشده😶
ا.‌ت:نمیام☺️
کوک:مگه دست توعه🤨
دیدگاه ها (۴)

سناریو وقتی سرطان داری و مجبوری موهاتو بزنی و اون نمیزارهنام...

سناریو وقتی زورش میکنی بقلم کن دیگهنامجون:باشه بیا ولی سریع ...

سناریووقتی حالت بده و همیشه خسته اینامجون :میخایی بریم دکتر؟...

الان میام پارتون میکنم لایک کن دیگه🗡

وقتی تو دعوا بهت آسیب میزنن و بیهوش میشینامجون:(بغض کرده) بی...

وقتی حواست نی دستت میخوره به..... اهم 😂😐نامی: اتات: ام...ببش...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط