جواب آزمایش پارتدوم

جواب آزمایش #پارت_دوم
سر خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم. طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه. هم من هم اون. هر دو آزمایش دادیم تا اینکه بهمون گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره. یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید. اضطراب رو می‌شد خیلی آسون تو چهره هر دومون دید. با این حال به همدیگه اطمینان می‌دادیم که جواب آزمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیست بالاخره اون روز رسید. علی مثل همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب آزمایشو می‌گرفتم. دستام مثل بید می‌لرزید. داخل آزمایشگاه شدم و جوابو گرفتم علی که اومد خسته بود، اما کنجکاو. ازم پرسید جوابو گرفتی؟
که منم زدم زیر گریه. فهمید که مشکل از منه. اما نمی‌دونم که تغییر چهره‌اش از ناراحتی بود یا از خوشحالی.
روزا می‌گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می‌شد تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود، بهش گفتم: «علی، تو چته؟ چرا این جوری می‌کنی؟
 اونم عقده‌شو خالی کرد و گفت: «من بچه دوس دارم مهناز. مگه گناهم چیه؟! من نمی‌تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱)

جواب آزمایش #پارت_سومدهنم خشک شده بود و چشام پراشک. گفتم: «ا...

...

#انرژی_مثبت

مامانم یه روز میفهمه بچه های مردم خیلی بدتر از منن!

آدم های صبور..،یه خصوصیت عجیب دارن،بی نهایت لبخند می زنن ......

سلام بچه ها

🐺: سلام ما ثری‌راچا از استری کیدز هستیم استری کیدز با DO IT ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط