همه چیز از دستم در رفته و ماهیهای تو دستم و پروانههای

همه ‌چیز از دستم در رفته و ماهی‌های تو دستم و پروانه‌های توی قلبم همشون سرازیر شدن ‌و پرواز کردن رفتن. من موندم با خودم که نمی‌دونم چطوری می‌تونم از دستش فرار کنم و منم برم.


.






.





.





من چرا باور نکردم وقتی اعتراف کردی خوب بودنت تظاهرِ؟
دیدگاه ها (۷)

من تموم شاخه گل‌ها، گلدون‌ها و دسته گل های خشک شده اتاقم رو ...

‌‏من اندازه‌ی سالیوان بغل داشتم واسه تو و غم‌هات، اندازه‌ی ف...

به من خرده مگیرکه هربار فسرده‌خاطر بودیبهترین واژگانم را برا...

میدونی کجا فهمیدم خیلی اشتباه کردم؟ اونجا که به خاطر تو هر ک...

You must love me... P9

پارت شانزدهم قشنگام ببخشید پارت قبل رو کم گذاشتم تو ماشین بو...

رمان انیمه «هنوز نه!» چپتر ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط