قمارعشق
#قمار_عشق
#فیک
Part:14
ویو ا. ت
پارچه گزاشت جلو دهنم و سیاهی...
بایه سیلی محکم بلند شدم دیدم تو یه اتاق تاریک بسته شدم به یه صندلی هر کاری کردم نتونستم ازاد شم یهو چراغا روشن شد دیدم یوناست
♕نترس هر||زه کوچولو
+خفه شو
♕اگ نشم چی
+من اصان نمیدونم چیکارم داری ولم کن من برم(با داد و ترس)
♕خودتو به موش مردگی نزن بخاطر تو کوک منو ول کرد
+یعنی چی که ولت کرد
♕*پوزخند*نمیدونستی من دوست دختر کوکم
ویو ا. ت
با حرفش شکه شدم
دوست دختر کوک یعنی کوک دوست دختر داشته خواست گریم بگیره که خودمو کنترل کردم
♕اقای لی... اقای لی
√بله خانم
♕میخوام به بهترین شکل ممکن شکنجش بدی(با صدای بلند)
+نه تروخدا من از هیچی خبر ندارم
♕میخوام فیلم بگیرم هر وقت گفتم شروع کن
√چشم
♕میتونی شروع کنی
ویو ا. ت
دیدم شروع کرد به زدنم با کمربند ضخیمی که تو دستش بود
+نکنننن خواهش میکنم نکننن(با داد و گریه)
♕وقتی این فیلم و واسه دوس پسرت فرستادم میفهمه با کی در افتاده
+اون دوس... ت پسرم نی... س..ت (با گریه)
ویو جونگ کوک
روی مبل نشسته بودم و نگران ا. ت بودم که دیدم یه پیام برام اومد بازش کردم یه فیلم بود که زیرش نوشته بود اگر نگرانشی بیا به ادرس زیر
فیلم رو باز کردم که دیدم ا. ت کبود و غرق خون رو یه صندلی بسته شده و یه نفرم داره شلاقش میزنه
بغض ته گلوم رو گرفت اول به یونگی زنگ زدمو همچی رو گفتم و ادرس رو بهش دادم اونم گفت الان راه میفتن سریع سوار ماشین شد مو روندم سمت ادرس بعد 10مین رسیدم (با سرعت نور روندی داداش)....
ادامه دارد
#فیک
Part:14
ویو ا. ت
پارچه گزاشت جلو دهنم و سیاهی...
بایه سیلی محکم بلند شدم دیدم تو یه اتاق تاریک بسته شدم به یه صندلی هر کاری کردم نتونستم ازاد شم یهو چراغا روشن شد دیدم یوناست
♕نترس هر||زه کوچولو
+خفه شو
♕اگ نشم چی
+من اصان نمیدونم چیکارم داری ولم کن من برم(با داد و ترس)
♕خودتو به موش مردگی نزن بخاطر تو کوک منو ول کرد
+یعنی چی که ولت کرد
♕*پوزخند*نمیدونستی من دوست دختر کوکم
ویو ا. ت
با حرفش شکه شدم
دوست دختر کوک یعنی کوک دوست دختر داشته خواست گریم بگیره که خودمو کنترل کردم
♕اقای لی... اقای لی
√بله خانم
♕میخوام به بهترین شکل ممکن شکنجش بدی(با صدای بلند)
+نه تروخدا من از هیچی خبر ندارم
♕میخوام فیلم بگیرم هر وقت گفتم شروع کن
√چشم
♕میتونی شروع کنی
ویو ا. ت
دیدم شروع کرد به زدنم با کمربند ضخیمی که تو دستش بود
+نکنننن خواهش میکنم نکننن(با داد و گریه)
♕وقتی این فیلم و واسه دوس پسرت فرستادم میفهمه با کی در افتاده
+اون دوس... ت پسرم نی... س..ت (با گریه)
ویو جونگ کوک
روی مبل نشسته بودم و نگران ا. ت بودم که دیدم یه پیام برام اومد بازش کردم یه فیلم بود که زیرش نوشته بود اگر نگرانشی بیا به ادرس زیر
فیلم رو باز کردم که دیدم ا. ت کبود و غرق خون رو یه صندلی بسته شده و یه نفرم داره شلاقش میزنه
بغض ته گلوم رو گرفت اول به یونگی زنگ زدمو همچی رو گفتم و ادرس رو بهش دادم اونم گفت الان راه میفتن سریع سوار ماشین شد مو روندم سمت ادرس بعد 10مین رسیدم (با سرعت نور روندی داداش)....
ادامه دارد
- ۸.۱k
- ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط