یک روز من هم باید دختری داشته باشم یک دختر که دستش را بگ

یک روز من هم باید دختری داشته باشم. یک دختر که دستش را بگیرم ببرم پارک و او مثل بچه گی های مادرش روی شیب سرسره بالا برود و بعد که حسابی پیرش در آمد سر بخورد پایین. یک دختر که برای موهایش پاپیون های خال خالی بخرم و وقت خوردن بستنی دهانش را پاک کنم. یک دختر که از من بت نسازد و فکر نکند من یگانه جهانم. مرا ببینید با همه ضعف ها و قوت هایم. یک دختر که میراث شومم را به او منتقل نکنم و سهم او از خنده ها و روزهای روشن هزاران بار بیشتر از من باشد. یک دختر که وقت عاشقیتش مرا بنشاند روی تخت در اتاقش را ببندد و عکس او را توی موبایلش نشانم دهد. یک دختر که با تمام وجود عاشقی کند. از زنانگی اش لذت ببرد و اجازه ندهد کسی، حالا هر کس که می خواهد باشد روزهای او را تاریک و تیره کند. یک دختر که بعدها بنشینیم و با هم چیزکی بخوریم و حرف ها بزنیم از روزهای رفته. یک روزی اگر دنیا برمدار موافق بگردد می داند که من سهم یک دختر را از او طلب دارم.
دیدگاه ها (۷)

راستی من به تو هیچ وقت گفته ام که چه نقاش خوبی هستم؟بلدم رنگ...

#ابجی_جونم_تسلیت_میگم😔 @Rahelebanoooنمی دونم اصلا چه جوری ب...

تجربه کافه رفتن دو نفره ندارماما تا دلت بخواهد، تنها قدم زده...

‍ تصدقت بروم اصلا حواست هست که حواسم پرت قهوه چشمهایت شده مد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط