نمیدانم چرا

نمیدانم چرا ،
اما برایت سخت دلتنگم

در این مسلک
که صورت های بی احساس
بسوی قلب های ساده می تازند

من اینجا در صف مرگ شقایق ها
برای رنگ چشمان تو دلتنگم
دیدگاه ها (۳)

#ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﺎﺵ ...!ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ...ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑ...

غزلی تازه نوشتم غزلی تازه براتتا بخوانی و بگویی: به فدای غزل...

باید بدانی دیدنت هر روز رویا می شوداین دل برای حس تو غرق تمن...

کاش تهران بندر داشت. کنار لنچ مینشستیم و من برایت از شاخ و ب...

تو که نیستی عقربه‌های ساعت دو سوزن کندند که بیهوشی تزریق می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط