پارت چهل و یکم رمان تب داغ هوس

41


مامان جان !نميخوام که بخورم ببينم چيه؟

مامان-مگه نميبيني کادو شده چي رو ببيني ؟ کي اومدي خونه

-دو ساعته

نگين از تو اتاق گفت:

-غلط کردي مامان يه ربعه

با حرص به طرف اتاق نگاه کردم و گفتم :

-از تو پرسيد فضول خانم ؟خود شيرين ...

مامان- خيله خب بسته پاشو که کلي کار داريم

-پاشو؟ پس نگين چي؟ موقعه کار من فقط دخترتم؟...

نگين باز از اتاق داد زد :تا چشمت دَراد

-خفه بابا

نگين –خفه شدي
دیدگاه ها (۰)

پارت چهل و دوم رمان تب داغ هوس:

پارت چهل و سوم رمان تب داغ هوس

پارت چهلم رمان تب داغ هوس:

پارت سی و نهم رمان تب داغ هوس:

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط