عادت

عادت ...

چه واژه غریبی است ...

عادت می کنیم ...

به ندیدن کسی که انتظارش را می کشیم ...

عادت می کنیم ...

به نبودن کسی که دوستش داریم ...

عادت می کنیم به نگفتن حرفهای دلمان ...

عادت می کنیم به زندگی ...

این واژه را نمی شناسم ...

عادت نمی کنم به ابرهای بارانی ...

عادت نمی کنم به این جاده خالی ...

من به مانند این مردمان ...

عادت را بهانه ای نمی بینم ...

که دیگر چشم به راه نباشم ...

من این واژه غریب را اینگونه معنا می کنم ...

که به رویای آمدنت عادت می کنم ...

نمیدانم این تویی که پیدا نمی شوی ...

یا این منم که گم شده ام ...

نمی دانم ...
دیدگاه ها (۱۲)

تو در تقویم من روزی نوشتـی ...دوسـتــت دارمـــ ♥از آن پـس بـ...

مرا برای روز مبادا . . .کنار بگذار . . .مثل مسافرخانه ای متر...

#مادرها_قلب_خانه_اندمادرها اگر شاد باشند ...قلب خانه می تپد ...

آنکه فکر میکنے ...بدون او ...هیچگاه روزهاے بعدے ات ...نمےرسد...

از آنسوی دشت های سرد به جستجوی برکت و خرمی آمده بودیم. ما چه...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت نهم🫐✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط