وقتی تمام شهر

وقتی تمام شهر
دیگر دری به روی تو ، خود را نمی گشود
دستان گرم رفیقی نیافتی
آغوش مهر کسی ، عاشقت نشد
با آن دل شکسته ، کسی مهربان نبود
وقتی که کوبه های نکوبیده ای نماند
تنها اگر شدی
بر گرد پیش من
من عادتم ، خریدن دل های خسته است
من عاشقم ، به آنکه نمی خواهدش کسی
دل می برم ، از آنکه دلش را شکسته اند
آغوش من ، بپذیرد تو را به مهر
برخیز ، خسته ی این روزگار قهر
در کوچه امید
نبش طراوت زیبای عاشقی
در انتهای آن گذر تنگ بی کسی
آری ، بزن تو زنگ خدا را ، غریب عشق
من چشم در رهم که بیایی
دیدگاه ها (۱۱)

ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ،ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ ،ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩ ...

پرنده بر شانه‌های انسان نشست. انسان با تعجب روبه‌ پرنده کرد ...

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد، شخصی نشست و ساعت‌ها تقل...

لبخند بارانیدختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و برمی‌گ...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط