صبح شد

صبح شد

زندگے در میزند

مهربـــــانے ، ،
شـــــــوق ، ،
شـــــــادے ، ،

پشت در منتظر است

باز کن پنجره را که خداوند

ز شوق من و تو میخندد . . .

‌‌‌
دیدگاه ها (۱۲)

دوسـت یعنیجای پـایت بر دل استدوری از تـو جانِ شیـرین مشـکل ا...

انسانها را از روی ظاهر قضاوت نکنید نصف آدمهایی که خدا رو قبو...

شب ، ، آرامشش را از خدا قرض گرفته که اینچنین آرام است... آر...

ایمــان بیاوریم به پـرواز یک پـرنده به گــرمای یک دسـت . . ....

فکر کن اول صبح پنجره رو باز کنی و همچین آسمونیو تو صورتت ببی...

تا به حال طمع بیخیالی رو چیشیده ای؟ملس و دلچسب!چقدر مینشیند ...

صبح شد ...آی نمی‌ باید خفتچشم بگشای که خورشید شکُفتباز کن پن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط