بی ت انگار

بی تُ انگار،
پریشانیِ پاییز منم،
کوچه ی نم زده از عمقِ نگاهِ تُ منم،
خش خشِ هر قدمت،
تکه ای از جآنِ من است،
تُ قدم بگذار در دل،
ک دلدار منم🧡:-)

#زهرا_کلوندی
دیدگاه ها (۰)

‌ای باد صبح، نیڪ خراشیده خاطریملطفی بڪن، به دوست رسان این خر...

و کسی نمی‌دانستاز اینجا که ایستاده‌ایمتا صبح فرداچند شب است....

به رغم مدعیانی که منع عشق کنندجمال چهره تو حجت موجّه ماست......

ظرفی شیشه ای از مادرم قرض گرفتم داخلش دانه های محبت ریختم در...

.قامت ساقه ی نحیف رویاهایمزخمیِ خزانِ تهی از عشقی ست که رفت ...

پارت ۷۸ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط