گویا سرم تصمیم دارد امشب عاقبت خود را منجر به انفجار کند
گویا سرم تصمیم دارد امشب عاقبت خود را منجر به انفجار کند ؛ چشمانم نیز همچنین . انگار باری چند تُنی بر رویِ پلک هایَم و افکاری سهمگین بر روِ سَرَم نهادهاند ؛ اما دلم نمیخواهد به سراغ رخت خواب روَم ، آن ، تنها یک تلّه است که منتظر طعمه خود مینشینَد و به محض شکار او را در باتلاقِ بی نهایَتِ افکار غرق میکند ، چیزی که نیازمندشام استراحتگاهیست که مرا از شَر هرج و مرجِ ذهنِ مریضَم خلاص کُنَد ، نه آنکه خود نیز به پایِ بحث های او بنشیند و مشاجره کند..
- ۱.۵k
- ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط