نفرتی که تبدیل به عشق شد

نفرتی که تبدیل به عشق شد
P57
_هووم تنهات نمیزارم
(پرس زمانی به خونه جونگ کوک ، ویوکوک)
از خونه جیمین یک راست اومدیم خونه خودم
یکم بهم ریخته بود ولی میشد توی اتاق خواب ها بخوابیم ا.ت رو بردم بالا توی اتاقش
_لباسات رو عوض کن الان برمی‌گردم
داشتم میرفتم که دستی آستین لباسم رو چنگ زد
+م..میشه .....نری ..؟
می‌دونم که خیلی ترسیده ولی ...
_هووم
صبر کردن تا لباساش رو عوض کنه دستش رو گرفتم و به طبقه پایین بردمش روییکی از میلاد نشوندمش و رفتم تا جارو رو بردارم
یکم هال رو جارو کردم تا مرتب بشه
_گرسنه نیستی؟
+ن..نه
_مطمئنی؟
+ا..اره
رفتم سمتش کنارش نشستم
_عروسک کوچولوی من چرا ناراحته؟
+ب..هق ...بخاطر ....هق جیمین ...هق
_؟؟؟؟؟(تعجب)چرا گریه می‌کنی ؟
+..من...هق..
دستم رو روی چشمای خیسش گذاشتم پاکشون کردم
_لازم نیس برای هر چیزی گریه کنی
+م..می‌دونم ...هق ...ولی
_ولی بی ولی الانم میریم شام میخوریم
بلندش کردم و بردمش سر میز غذا
غذا رو بهروز دادم بهش تا بخوره
بعد که خوردیم رفتیم بالا تا بخوابیم قبل اینکه چیزی بگه خودم دستش رو گرفتم و بردمش توی اتاق خودم به طرف تخت هدایتش کردم و خودم رفتم روی صندلی نشستم
دیدگاه ها (۶)

پارت ۵۵ حذف شده بود دوباره گذاشتم

نفرتی که تبدیل به عشق شدP58 خودم رفتم روی صندلی نشستم (ویو ا...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP56بادیگارد های دیگه از ترس فرار کرد...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP54&وقتی تو بیهوش شدی اون ا.ت رو. بر...

Dark Blood p۷

سه پارتی هیسونگ p۲

چند پارتی جونگوون p۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط