رفتم کنارش خوابیدم

رفتم کنارش خوابیدم
ما هم دوستت داریم پس لطفاً ببخشمون
آت:هه آره تو راست میگی
نامجون با بدبختی تونست آت رو راضی کنه که حسشون دو طرفست
آت:یعنی واقعا شما هم منو ..دو..دوست دارین؟
نامی:آره
یهو آت شروع کرد به بوسیدنم
رفتم سمت گردنش و شروع کردم به مارک کردنش
نامی:بهتره استراحت کنی حالت بده
آت:باشه(کیوت)

رفتم پایین
نامی:پسرا.....
پسرا هوم؟
نامی :آت هم مارو دوست داره...
ته:چی‌‌...
شوگا:از کجا فهمیدی
نامی:باهاش حرف زدم و اونم گفت که مارو دوست داره
پس یعنی ....
جیهوپ:اون دوست دختر ماست
پسرا:آره.
ایوللللللل




اونا به هم رسیدند و زندگیشون رو به شادی ادامه دادند

میدونید چیه....
من از فیک های طولانی بدم میاد
به خاطر همین زیاد طولانیش نکردم


اینو عیدی بدونین😂
دیدگاه ها (۱۵)

مامان جیمین (زنیکه افریتع👀)به زودی میان نیابت خودتو جمع و جو...

https://wisgoon.com/v/WJK5JH6F3L/یکی گه خورده برید جرش بدید

با چیزی که دیدم خیالم راحت شد داشتن با هم گیم میزدن آت:عاححح...

عیدتون مبارک

دو پارتی از چان: (وقتی که اون.....)ات:کاملا ترسیده بودم و گر...

رمان j_k

دختر سایهPart=17رفتیم به سمت کافه نشستیم کنار چان و هر کس سف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط