پارت نقصی نوزدهم

پارت نقصی نوزدهم



یلحظه نگام قفل موند رو لوهان و رزی که همو بغل کرده بودن وقتی دیدم ناراحت شدم از مهمونی خارج شدم قبل از مهمونی ماشین سهون و ازش قرض گرفتم بعد گفتم بعدا حوری رو میفرستم بیاد دنبالتون اونم قبول کرد سوار ماشین شدم رفتم سمت خونه اشکام داشت میومد چرا من باید عاشق میشدم چرا من؟؟چرا بقیه عاشق نشدن خدایا چرا من لعنتیو انتخاب کردی اشکام جاری شدن دیدم یکی داره پشت سرم میاد دقت که کردم دیدم لوهانه سرعتمو بیشتر کردم اونم کم نیاورد بیشتر گاز داد رسیدیم به خونه رفتم تو اتاقم و رو تختم خوابیدم و شروع کردم به گریه کردن در اتاق باز شد رومو برنگردوندم که ببینم کیه اومد نشست رو تخت موهام رو از صورتم کنار زد(وقتی افتاد رو تخت موهاش یخورده باز شد دیدم پیشونیم رو بوسید سرم رو برگردوندم دیدم لوهانه وقتی قیافه تعجب زدمو دید یه لبخند زد
-چرا بوسیدیم یوقت رزی ناراحت میشه(تیکه انداخت🤦‍♀)
لوهان:من رزی رو دوست ندارم
-الکی نگو میخواستم ادامه‌ی حرفم رو بزنم که لبهایی روی لبهام قرار گرف این اولین بوسم بود اون بوسیدم درسته بوسیدم چرا برای چی من و بوسید میمیکید لذت بخش بود دوست داشتم بعد ازم جدا شد و به چشمام ذل زد و گفت
لوهان:دوست دارم دختره‌ی شیطون و موچولو
ناخوداگاه لبخندی روی لبام نشست بلند شدم و بدون مقدمه بوسه کوتاهی روی لباش گذاشتم که خوشحال شد بهم گفت
لوهان:هرگز نباید فکر کنی که من بجز تو عاشق یکی دیگم
-باشه باشه فکر نمیکنم
لوهان:من میرم تا بقیه شک نکنن مراقب خودت باش عشقم بای
-😳❤️😱


ادامه دارد☺️
دیدگاه ها (۱)

#هرچی-من-بگمه #پارت-بیستماز زبون #لوهان وقتی رزی من و بغل کر...

پارت نقصی بیستمبلند شدم عصبانی بودم با اینکه مست بودم سوار م...

#هرچی من بگمه #پارت نوزدهماز زبون #اینازمعصومه بهم گفت میرن ...

#هرچی-من-بگمه #پارت-هجدهماز زبون #معصومه همه نشسته بودیم ناگ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۶

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۳

پارت ۱۲رز وحشیاون دختر ات نیست اون دختر خواب بود  اروم از رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط