تک پارتی از لیسا

(شروع پایان )
اون تنها بازمانده از خاندان مانوبان بود امروز به تخت می‌نشست تا ملکه کل سرزمین بشه و به تنهایی بتونه کار هارو تموم کنه وقتی رو اون تخت بشینی باید احساساتت رو فراموش کنی از خودت و عزیزانت بگذری هرکسی نمیتونه رو اون تخت بنشینه
بعد از تاجگذاری
لیسا کور شده بود و حق رو نمی‌دید با ناحق دست به یکی کرده بود اما اون مخالف بود‌ و میخواست اون رو بیدار کنه بی حس شده بود نسبت به عشقش و اونو فراموش کرده بود
ا/ت (شخصیت‌پسر) رو گرفتن و به قصر آوردن
لیسا اون رو محاکمه کرد و ازش خواست تسلیم بشه اما اون به لجبازی ادامه داد و جلاد اومد و با زدن گردن اون دختر به عشق لیسا و دختر پایان داد لیسا دیگه خیلی بی رحم شده بود به عشق خودش مرحمت نکرد پس قطعا به کسه دیگه ای رحم نمیکنه جلاد سر و تن اونو رو برد و اومدن اونجا رو تمیز کردن تمام بیگ ها رفتن و لیا تنها شد از رو اون تخت بلند شد و اومد پایین برگشت و با نفرت به اون تخت نگاه کرد تاج رو سرش رو برداشت و انداخت رو زمین اشکاش سرازیر شد و نتونست خودشو کنترل کنه و به پایان یه شروع بخشید یه شروع تلخ
دیدگاه ها (۰)

تک پارتی از رزی

سناریو از تمام اعضا

تک پارتی از جیمین

تک پارتی از جیهوپ

چند پارتی درخواستی

black flower(p,312)

part:5سونگمین که یکی از مشاوران انجمن خدایان عناصر بود بعد ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط