سناریو

سناریو🐈‍⬛🖤
________________________________________________________
تو و دوست پسرت هردو توی یک فیلم بازی میکردید
فیلم درمورد مثلث عشقی و اتفاقات رمانتیکی بود که
بین کرکتر ها اتفاق می‌افتاد
دوست پسرت نقش دوم مرد بود پس قرار نبود که بهم
برسید
قرار بود اون کسی باشه که ٬٬انتخاب نمیشه٬٬
و در مقابل دوست دوست پسرت که خیلی صمیمی هستن ولی
توی این صنعت رقیب کاریش نقش اول بازی کنه
و این خیلی خیلی رو مخش بود
توی این سکانس مجبور بودی دوست دوست پسرت رو
جلوی روی خودش ببوسی
دست های مرد نقش اول روی کمرت بود
و کمرت رو نوازش میکرد

٬٬شروع به گفتن دیالوگ ها کردی:

ا/ت:من...من نمیتونم اینکارو انجام بدم..من با اون تو رابطم و نمیتونم با تو باشم»
درحالی که توی نقشش فرو رفته بود سرشو عقب برد و
شروع به گفتن دیالوگش کرد

؟:هی»
محکمتر بغلت کرد و تورو به خودش نزدیک تر کرد
و کنار گوشت گفت:

کوک:اون نمیتونه کارهایی که من برات انجام میدم رو انجام بده...پرنسس»
بعد از تموم شدن جملش لاله گوشت رو بوسید.
ولی این جمله توی دیالوگ ها نوشته نشده بود...
________________________________________________________
نظرتون؟👈👉
دیدگاه ها (۴)

پارت ۱۱۱ Blood moonکوک:به خدا کاریت ندارم فقط میخوام کنارت ب...

پارت ۱۱۲ Blood moonلباشو بوسیدم تو فکر فرو رفتم دلم برای داد...

پارت ۱۱۰ Blood moonسوجین:میدونم خیلی کنجکاوی ولی من از همون ...

پارت ۱۰۹ Blood moonچشمکی زدو با سرش اشاره کرد بخونمش اس ام ا...

آخه راپونزل ؟؟؟؟؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط