part

#part_129
#طاها
یه میس کال انداختم که رها اومد پایین
رها-سیلامممم
طاها-سلم خوشگله شتری؟
رها-شتر نیستم گاوم
طاها-چه جذاب 😐😂
رها-کجا میریم؟
طاها-میخوایم بریم وسایل خونمون بگیریم
رها-خونمون؟ مگه گرفتی خونتو؟
طاها-خونمو نه خونمونو اره امروز صبح مدارکشو کامل کردم به نام زدیم
رها-مبارکه 🥺....ولی مگه قراره باهم اونجا زندگی کنیم؟
طاها-نه پس توقع داری مجردی زندگی کنم؟
رها-طاهااا
طاها-خو عشقم توقع نداری تا آخر عمرمون همینطور رابطمون مخفی بمونه؟
رها-نمیدونم
طاها-حالا بیخیال اون قضیه کرم چیه؟
رها-اون؟....هچ تو گوشیم سیوت کردم کرم درون قلبم مامانم شک کرده هی تیکه میندازه
طاها-جرررر دیگه مجبوری بگی 😂
رها-نه نمیخوام
طاها-چرا
رها-میترسم به خاطر اون دروغی که گفتیم دیگه باور نکنن
طاها-پوف بیخی
ماشین روشن کردم و راه افتادم
#شکلات_تلخ
دیدگاه ها (۰)

#part_130 #طاها رها داشت به سرویس خوابا نگاه میکرد و منم به ...

#part_131#فریال با بچه ها داشتیم وسایل خونه طاها رو میچیدیم ...

#part_128#رهااز دیروز طاها رو ندیده بودمنشسته بودم رو تخت و ...

#part_127#شکیب مبین_به خدا اگه تا دو دقیقه دیگه نیاید میرم خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط