آتش و آب و آبرو با هم

: آتش و آب و آبرو با هم. 
هر سه گشتند. در سفر. همراه. 

عهد کردند. هر یکی گم شد. 
با نشانی ز خود. شود پیدا. 

گفت آتش. به هر کجا دود است. 
میتوان یافتن. مرا آنجا. 

آب گفتا. نشان من پیداست. 
هر کجا باغ هست و سبزه بیا. 

آبرو رفت و گوشه ای بگرفت. 
گریه سر داد. گریه ای جانکا. 

آتش آن حال دید و حیران شد. 
آب. در لرزه شد. ز سر تا پا. 

گفتش آتش. که گریه ی تو ز چیست ؟
آب گفتا. بگو نشانه   چو ما

آبرو لحظه ای به خویش آمد
دیدگان پاک کرد و کرد نگاه

گفت. محکم مرا نگه دارید
گر شوم گُم نمیشوم پیدا
دیدگاه ها (۵)

یا الله در این روز پر برکت جمعه عبادات ما را در درگاهت قبو...

.شعر قشنگیه دلم نیومد شما نخونیدخود را به خدا بسپار، وقتی که...

دوست عجب امنیت خوبی ست!میتوانی با او خودِ خودت باشی!میتوانی ...

چه متن قشنگیه !قوی کسی است که,نه منتظر میماند کسی خوشبختش کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط