اونجا ک با پلک های خیس توی خلوتت زانوهاتو ب

اونجـا کھ بـا پِلک هایِ خیـس تـویِ خَلوَتِت زانـوهاتـو بَغَـل میگیـری و میگے: میمُـردَم‌ و ایـن‌ּ روزارو نمیدیدَم...
دَقیقـاً هَمونجا بایَد عَـرشِ خُـدا بِلرزه:)!
_
خَـسته اَم نیست کَسی حالِ مَرآ دَرک کنَد؟!
کآش این روح ؛شَـبی جِسمِ مَرآ تَرک کنَد...!♥
دیدگاه ها (۶)

چِشمانَت را بِبَند.. و فِکر کن..! به‌ دَونده ای که با مُشکلی...

اَصلاً بَعضی روزا دیگه نه خاطره.. نه بُغض.. نه اَشک.. هیچکدو...

تمامِ دلتنگی هایم را برایش نوشته ام؛ خط به خط... روز به روز....

جِنسِ دِلتَنگیم شُده مثلِ حالِ دِلِ جِنآبِ سَعدی وَقتی گُفت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط