دوست داشتن یک نفر

دوست داشتن یک نفر،
مثل نقل مکان کردن به یه خونه ست.
اولش عاشق همه‌ی چیزهایی میشی که برات تازگی دارن.
هر روز صبح از اینکه می‌بینی این همه چیز بهت تعلق داره حیرانی.
بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده می‌شن.
چوب‌ها از بعضی قسمت‌ها پوسیده می‌شن و می‌فهمی که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛
بلکه به خاطر عیب و نقص هاشه.
تمام سوراخ سنبه‌هاش رو یاد می‌گیری.
یاد می‌گیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده، کلید توی قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه.
اینا رازهای کوچیکی هستن
که خونه رو مال آدم می‌کنن.


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۰)

گاهی وقتا ،شکستن ادامه داره..تا کجاشو نمیدونم،شاید تا دورتری...

خَلّینی اَبِدُنیاکَ ابقی، لو دُنیه امن الاحزانبگذار در دنیای...

وشبها براے با تو بودن نشانه مےگیرمـ آغوش خیالے ات راو جانمـ ...

آرزو میکنم یکی رو پیدا کنی که مثل محمود درویش بهت بگه:«هر ب...

ملت شما آخرش حساب کنین که هم ما داریم گوه می خوریم هم اینا !...

My lovely neighbor part : 1

part:10بدون اهمیت به بارونی که برای هر دو لذت بخش بود، چشم‌ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط