دوپارتی

𓇢دوپارتی 𓇢
𖤐Part 2𖤐
ورژن هیسونگ𖦹
#نایون

POV: 𒅒 ... وقتی دروغ میگی و میری خونه دوستت

وای لونا بدبخت شدم من الان باید برم تا هیسونگ نیومده
(بونگ وو دستت رو میگیره که مانع رفتنت میشه)
°چرا آنقدر ازش میترسی؟
چ...چچ...چی؟
°هیچ کاری نمی تونه بکنه ، اصلا بزار بیا ببینم چه غلطی میخواد بکنه(اعصبی)
بونگ وو تو چت شده(نگران)
(هیسونگ میاد تو )
-اینجا چه خبره ؟(داد)
°در زدن بلد نیستی(عربده)
-تو ساکت شو بابا
(آمد دستامون رو جدا کرد و دستامو کشید که ببره)
°کجا میبریش
-به تو ربطی ندارد
(بونگ وو منو کشید سمت خودش و از هیسونگ دورم کرد)
-یکارکار نکن همینجا دفنت کنم
-خودم می‌دونم چیکار دارم میکنم
(من برد وتا رسیدن خونه یه کلمه هم حرف نزدم)
(بعد رسیدن به خونهˎˊ)
ویوی هیسونگ 𓃵:
آنقدری عصبی شده بود و داغ کرده بودم که رو م تخم مرغ مینداختی سرخ میشد
بخاطر اینکه بونگ وو اینطوری با هام حرف زد عصبی نبودم بخاطر اینکه ا/ت بهم دروغ گفته بود عصبی بودم ، ا/ت قول داده بود بهم دروغ نگه
ویوی ا/ت𖠋:
محکم من رو کوبید به دیوار طوری که استخوانم درد گرفته
آی
-کوفت ، دروغگو
خب اگه راستشو میگفتم نمیزاشتی
-نهایتش باهات میومدم ، آنقدر برات سخته من باهات باشم
ن..
نزاشت حرفم رو بزنم و محکم لباش رو کوبوند رو لبام بغلم کرد بردتمم تو اتاق و وزنم کرد رو تخت ، شروع کرد به گاز گرفتن لبام وکیس مارک گذاشتن رو گردنم
آههه، بس کن هیسونگ غلط کردم
-تازه فهمیدی؟
-من که هنوز شروع نکردم
بعد دکمه های لباسم رو باز کرد و شروع کرد به لمس کردن بدنم
-امروز بهت یه درسی میدم که تا عمر داری یادت نره
هیسونگ(باگریه)
-هیسونگ ندارین باید بگی ددی
«عزیزان بنده بیشتر از این نمی تونم اسماتش رو بزارم اگه کسی خواست بگه اسمات کاملش رو توی پیویش بفرستم»✨
:
:
:
:
:
«پایان»
#تکپارتی #اسمات #هیسونگ