سلام من ابان دخت هستم یه دختر دوست داشتنی و کوچولو البته

سلام من ابان دخت هستم یه دختر دوست داشتنی و کوچولو البته به موقه اش هات و خشن هم میشم
خب بگذریم من از ایران به کره سفر کردم
داخل ایران زندگی خوبی داشتم ولی بر اثر یک سری از اتفاقات هم خودم هم پدرم و هم خواهرم از پا در میایم
مادر و پدرم از هم طلاق گرفتن و من و خواهرم با پدر مون زندگی میکنیم
من دوستای زیادی داخل شهر مون دارم ولی با ۲ نفر خیلی صمیمی هستم .
لیا و میا بهترین دوستای من هستن
و اسم خواهرم هم اناهیتا هست
من ۱۴ سالمه و حق هیچ کاری بدون اجازه ی پدرم ندارم




فردا داستان رو شروع میکنم
دیدگاه ها (۴)

تولدت مبارک

سلام بچه ها من زیاد این فیک رو دوست نداشتم و نمی خوام ادامه ...

بلخره بعد از ۲ سال برگشت 😭😭😭😭

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط