حتما بخونید
حتما بخونید:::::::
روزی معلم پای تخته نوشت
یک با یک برابر است,,,,,
یکی از دانش آموزان بلند شد و گفت آقا یک با یک برابر نیست
محسن مثل من 8 سالشه چرا از خونه ی محسن همیشه بوی برنج میاد,,, اما ما شب ها گرسنه میخوابیم
چرا علی بعد از اینکه از مدرسه میره خونه,,, میره تو کوچه بازی میکنه اما من بعد از مدرسه باید برم ترازومو بردارم برم روی پل کار کنم
حمید مثل من 8 سالشه چرا همیشه بعد از مدرسه با مادرش میرند پارک ,,,,اما من باید برم پاهای مادر مریضمو ماساژ بدم
معلم اشکهاشو پاک کرد و رفت و تخته رو پاک کرد و نوشت::: ؛
(( یک با یک برابر نیست ))
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روزی معلم پای تخته نوشت
یک با یک برابر است,,,,,
یکی از دانش آموزان بلند شد و گفت آقا یک با یک برابر نیست
محسن مثل من 8 سالشه چرا از خونه ی محسن همیشه بوی برنج میاد,,, اما ما شب ها گرسنه میخوابیم
چرا علی بعد از اینکه از مدرسه میره خونه,,, میره تو کوچه بازی میکنه اما من بعد از مدرسه باید برم ترازومو بردارم برم روی پل کار کنم
حمید مثل من 8 سالشه چرا همیشه بعد از مدرسه با مادرش میرند پارک ,,,,اما من باید برم پاهای مادر مریضمو ماساژ بدم
معلم اشکهاشو پاک کرد و رفت و تخته رو پاک کرد و نوشت::: ؛
(( یک با یک برابر نیست ))
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
- ۶۰۵
- ۰۲ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط