وهم

#وهم
پارت۸۷

+:ب..بله

-:میترسی

نفسم رو فوت کردم

+:آاااره

از ترسم داشتم نفس نفس میزدم

دستم رو محکم تو دستش گرفت و فشار داد

-:نترس من پیشتم توی تاریکی هیچی نیست

من رو دنبال خودش کشید
بهش چسبیده بودم

وقتی رسیدیم بالا سریع بهش گفتم

+:دیگه هیچوقت حق نداری بری پایین

-:باشه نمیرم

+:بریم شام بخوریم

پشت میز نشستیم و شروع کردیم

سنگینی نگاهش رو روم حس میکردم خوبه
نقشم داره میگیره

سرم رو اوردم بالا و نگاهش رو گرفتم
هول شده

+:چیه چرا نگام میکنی

-:هیچی فقط

سرش رو خاروند

-:خوشگل شدی

+:واقعا

-:اوهوم

+:تهیونگ

-:بله

+:اگه هرچی ازم‌ میخواستی و جواب من بله بود چی‌میگفتی

چشماش گرد شد
دهنش وا موند
شوکه نگاهم کرد
یکم که ویندوزش اومد بالا گفت

-:چ..چی‌میگی

+:بگو ناراحت نمیشم
دیدگاه ها (۹۷)

پارت 103 میخاین بگینبگین پی بدم بتون

#عشق_سیاهبه جونگی‌ نگاه کردم خیلی شبیه کوک بودگفتم کوکصدایی ...

تحت تعقیب

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 100 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩به...

سناریو جونگین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط