MaahBanafsham

#Maah_Banafsham

#part115

_تو عاشقمی؟؟؟اومدی ریدی تو زندگیم ولی الان به ک‍.ی‍.ر‍.م‍.م نیستی
≠ما میتونیم...
نزاشتو حرفشو ادامه بده که گفتم
_من دیگه الان یه زن دارم
≠اون بدبخت میدونه بد از اینکه استفادت ازش تموم بشه ولش میکنی(پوزخند)
_اولن که بدبخت توعی که الان هرکی راه میره میگه این زیر فلانی بوده.....هیچ وقت هیچکی صدای جیغاتو تو شرکت یادش نمیره.....الان چی میخوای؟؟
≠نصف سهام شرکت،پول خوبیم میدم
_برا پ‍.ر‌.د‌.ت چقدر پول گرفتی؟؟
≠حالا
_کل سهام شرکتو خریدم....دیگه فروشی نیست
≠تو اینقدرام پول نداشتی
_حالا دارم
≠اها....راستی شوگرددی زدم
_مبارکه،خب؟!
≠فکر مبکردم مثل قبلاا برات مهمه
_قبلاا رو با تو کشتم خاک کردم
≠الان سهامتو نمیفروشی برم یه شرکت دیگه؟؟
_اره،فقط زودتر برو
≠اوکی عزیزم الکی جوش نیار
_بسلامت
به طبقه مورد نظرم رسیدم پیاده شدم اسانسورو زدم بره پارکینگ
_پاتم اینجا دیگه نزار....وگرنه کاری که با بقیه دخترا کردم باتوعم میکنم
با ترس گفت باشه و رفت
خوشحال بودم از اینکه با یه کارم باعث ترس خیلیا شدم
خداروشکر منشیای شرکت اونشکلیم نبودن
همشون خانومای متاهل و خیلی محترم بودن
داشتم میرفتم داخل اتاقم که عسل صدام کرد
…جناب کاشی؟؟
_بله خانوم ایزدیان
…میمونید
_بله،چطور
…یه چندتا پرونده هست خودتون باید چک کنید
_باشه بیار اتاقم..
دیدگاه ها (۰)

#Maah_Banafsham ‌#part116‌…چشمو بدون حرف دیگه ای رفتم تو اتا...

#Maah_Banafsham ‌#part117‌…ارسلاننن_دروغ میگم مگهسرشو انداخت...

#Maah_Banafsham ‌#part114‌_باش مرسی،چیزی خاستی زنگ بزنو کارت...

#Maah_Banafsham ‌#part113‌_اوکی برو بیرون میخام لباس عوض کنم...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۰#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط