دو پارتی وقتی توی جنگل بودی

دو پارتی وقتی توی جنگل بودی

سلام من جسیکا هستم ۲۱ سالمه و با

خانواده ام داخل جنگل زندگی میکنم ! چون من از زندگی داخل شهر خوشم نمیاد و بخاطر همین پدرم یک خانه داخل داخل

جنگل ساخت مثل همیشه ساعت ۶صبح از خواب بلند شدم صبحانما خوردم و از خانه بیرون آمدم کلاه باکت مشکی رنگما را روی سرم گذاشتم و به جلو حرکت کردم در بین راه آهویی


دیدم و ازش با دوربینم عکس گرفتم همینطور ی که داشتم راه میرفتم صدای خش خش برگ ها اومد برگشتم و به سمت عقب نگاه کردم و یکهو خرسی دیدم که

میخوا د بهم حمله کنه یکهو یک ببری آمد و با خرس درگیر شد زود و سریع از درخت
بالا رفتم حدود چند مین بود که ببره با خرسه درگیر شده بود!

بعد از چند مین ببره ولش کرو و خرسه از اونجا فرار کرد یکهو ببره غش کرد از درخت پایین اومدم

و به سمت ببر دویدم ببره زخمی شده بود
و دستش زخم شده بود!
داخل کیفم یک پارچه داشتم و دستش را بستم ببره داشت ناله میکرد گفتم تا بیدار نشده برم خونه

فلش به فردا
صبح با صدای فریاد مادرم بیدار شدم
دیدگاه ها (۶)

پارت آخر دوپارتی از تهیونگصبح با صدای فریاد مادرم بیدار شدم...

از زبان الیزابت:چند ماه از کات کردنم با کوک میگذشت من اون...

از زبان تهیونگ:داشتم اسب سواری میکردم که با صدای یوجین ا...

وقتی که دوستش داشتی اما... پارت 3

نامه ای برای احساساتم/پارت دوم

نام فیک: عشق مخفیPart: 33ویو ات*به ی خدمتکار گفتم ی پتو بیار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط