◇♧سناریو-درخواستی ◇♧

وقتی توی آشپز خونه به مادرش کمک میکنی و مادرش با چشم و ابرو بهش می‌میفهمونه تو دختر عالی هستی


نامجون:*با لبخند بهت نگا میکنه*اره مامان میبینی...ا.ت زیادی خوبه 🥺

_____________________

جین:معلومه که باید عالی باشه زن ورلد واید هندسامه دیگه...یونو؟*خنده*

_____________________

یونگی:تازه اینا بخشی از عالی بودنشه*لبخند* (نفهمیدم چطوری بگم امید وارم متوجه بشین😂)
_____________________
هوسوک:اون دختر امید زندگی منه
عاشقتم ا.ت*لبخند*
_____________________
جیمین:مثل جین
_____________________
تهیونگ:اوم......ا.ت بیشتر از دیروز..کمتر از فردا دوست دارم عاشقتم بیبی*بغل *
_____________________

جونکوک:اوه بانی کوچولو....انگار دل مامانمم بردیا*خنده *(😂)



خب نظر...میدونم چرت شد ولی خب....
یه لایکمون نشه؟
دیدگاه ها (۰)

خب...

°•سناریو-درخواستی •°

سناریو

آب‌نباتا دوتا سناریو مونده اونارو شب میزارم اوکی؟

پارت ۲۳ فیک مرز خون و عشق

پارت ۳

خب یه رمان نوشتم نمی‌دونم خوبه یانه پارت اول دعوای تهکوک هست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط