امام باقر سلام الله علیه به سلمه بن کهیل و حکم بن عتیبه ف
امام باقر سلام الله علیه به سلمه بن کهیل و حکم بن عتیبه فرمودند
شرقا او غربا فلن تجدوا علما صحیحا الا ما خرج من هذا البیت (رجالالکشی، ص209)
به شرق بروید و یا به غرب بروید هر کجا میخواهی بروی برو، علم صحیح و واقعی اینجا نزد اهل بیت است.
بعضیا با چاکری محض 30 ساله فلسفه و عرفان نظری ابن عربی رو تدریس میکنن که میگه عقل نقشی در معرفه الله نداره. بعد کنارش با یک نفاق عجیب علمی می گن پیامبر اکرم چون عقل محض هس به معراج رفت. یعنی موها سفید شده و اینها از خطبه چار خطی 220 سر در نیاوردن.
====توضیحات====
==چون مدافعان ابن عربی نوعا مخالفین او رو جاهل و بی سواد معرفی می کنن
نگرش شجاعانه بزرگان علمی از جمله علامه طباطبایی و امام خمینی ره رو در رد ابن عربی می آوریم ==
علامه طباطبایی : «یکبار در عالم بیداری (نه خواب) محی الدین را در اتاق دیدم و از او در مورد ولایت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسیدم. اما محی الدین جوابی نداد و سکوت کرد! علامه طباطبایی در ادامه فرمودند: من از سکوت او فهمیدم که هنوز در اعتقاد به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دچار مشکل است!!» (به نقل از حجه الاسلام بخشی)
سید محمد حسین حسینی طهرانی :
روزی بحث ما با حضرت اُستادنا الاکرم حضرت علاّمه فقید طباطبائی قدَّس اللهُ نفسَه بر سر همین موضوع به درازا انجامید..
چون ایشان میفرمودند: چطور می شود محیی الدّین را اهل طریق دانست با وجودیکه متوکّل را از اولیای خدا میداند؟! عرض کردم : اگر ثابت شود این کلام از اوست و تحریفی در نقل به عمل نیامده است …. با فرض آنکه میدانیم : او مرد منصفی بوده است….در اینصورت باید در نظیر این نوع از مطالب ، او را از زمره مستضعفین به شمار آوریم ! ایشان لبخند منکرانه ای زدند و فرمودند: آخر محیی الدّین از مستضعفین است ؟! (روح مجرد)
ابن عربی می گوید که رسول خدا (ص) از دنیا رفت و کسی را به جای خود انتخاب نکرد!!!
ولهذا مات رسول الله (ص) و ما نص بخلافه عنه الی احد و لا عینه لعلمه ان فی امته من یاخذ الخلافه عن ربه فیکون خلیفه عن الله مع الموافقه فی الحکم المشروع .فلما علم ذلک (ص) لم یحجر الامر. (فصوص الحکم. فص داودیه)
قاضی نورا… شوشتری از کسانی است که در اثبات تشیع جناب ابن عربی کوشیده است و در کتاب مجالس المومنین ج۲ ص۶۲ نقل کرده است میگوید: در مورد احتمال تقیه ،نظر خردمندان رد احتمال تحریف و تقیه به گفتار و نوشتار است .مگر اینکه ادله ای بر تحقق تحریف و تقیه وجود داشته باشد .لذا به صرف ادعا که جناب ابن عربی در موقیعت تقیه بودند چیزی ثابت نمیشود مگر اینکه ادله ای قوی در این باب ارائه شود.
فیض کاشانی که آثار او از آن جمله فتوحات را با دقت دیده وتلخیص نموده است. ابن عربی را سنی دانسته میگوید: " اگر کسی آثار ابن عربی خصوصا فتوحات را بررسی کند مییابد که همه رجالی را که وی برای آنان مقامات عرفانی معرفی میکند وآنان را از اقطاب وابدال میشمارد سنی هستند. و در اسرار عبادات برای فروع فقهی طبق فتوای مذاهب چهارگانه اهل تسنن اسراری ذکر میکند، مانند: آنچه در «باب أسرار الطهاره» و… آورده از قبیل مسح تمام سر ، مسح بر عمامه، غسل الرجلین، مسح علی الخف و…و در باب نواقض وضو از قبیل مسالنساء ، مسالذکر، الضحک فیالصلاه و… "
وقتی در آثار ابن عربی توجه کنید می بینید که علاوه بر اینکه تقیه را در ضرورت انجام نداده بلکه از عقائد عموم اهل تسنن افراط کرده است، ابن عربی در (فتوحات مکیه ج۱ ص۲۰۰) می آورد که عمرابن خطاب معصوم بوده است. و این افراط از عقائد اهل تسنن است. همچنین ابن عربی (در فتوحات مکیه ج۱ ص۳۱۸ باب الخامس والستون) آورده است اگر بندگان خالص الهی از هر در بهشت که بخواهند وارد شوند وارد میشوند، اما ابوبکر از تمام درهای بهشت وارد میشود.
این در حالی است که علمای بزرگ اهل تسنن احادیث زیادی در اشتباهات و گناهان عمر نقل کرده اند که با عصمت هیچ سازگاری ندارد. آیا اگر ابن عربی نمی گفت عمر بن الخطاب عصمت دارد بوسیله اهل تسنن کشته میشد؟! اگر این گونه است پس باید تمام علمای اهل سنت مقدم بر ابن عربی کشته شوند!
حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه : "اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت، نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فصوص الحکم حکمتی دست داد، چه رسد به غیر آنها که خود، داستان غمانگیز دارد." (آذرماه 1365 دو سال و نیم قبل رحلت در نامهای به عروس گرامیشان)
**
آنان که به علم فلسفه مینازند .. بر علم دگر به آشکارا تازند
ترسم که در این حجاب اکبر آخر سرگرم شوند و خویشتن را بازند
**
با فلسفه ره به سوی او نتوان یافت با چشم علیل کوی او نتوان یافت
**
فاطی که فنون فلسفه میخواند از فلسفه فاء و لام و س
شرقا او غربا فلن تجدوا علما صحیحا الا ما خرج من هذا البیت (رجالالکشی، ص209)
به شرق بروید و یا به غرب بروید هر کجا میخواهی بروی برو، علم صحیح و واقعی اینجا نزد اهل بیت است.
بعضیا با چاکری محض 30 ساله فلسفه و عرفان نظری ابن عربی رو تدریس میکنن که میگه عقل نقشی در معرفه الله نداره. بعد کنارش با یک نفاق عجیب علمی می گن پیامبر اکرم چون عقل محض هس به معراج رفت. یعنی موها سفید شده و اینها از خطبه چار خطی 220 سر در نیاوردن.
====توضیحات====
==چون مدافعان ابن عربی نوعا مخالفین او رو جاهل و بی سواد معرفی می کنن
نگرش شجاعانه بزرگان علمی از جمله علامه طباطبایی و امام خمینی ره رو در رد ابن عربی می آوریم ==
علامه طباطبایی : «یکبار در عالم بیداری (نه خواب) محی الدین را در اتاق دیدم و از او در مورد ولایت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسیدم. اما محی الدین جوابی نداد و سکوت کرد! علامه طباطبایی در ادامه فرمودند: من از سکوت او فهمیدم که هنوز در اعتقاد به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دچار مشکل است!!» (به نقل از حجه الاسلام بخشی)
سید محمد حسین حسینی طهرانی :
روزی بحث ما با حضرت اُستادنا الاکرم حضرت علاّمه فقید طباطبائی قدَّس اللهُ نفسَه بر سر همین موضوع به درازا انجامید..
چون ایشان میفرمودند: چطور می شود محیی الدّین را اهل طریق دانست با وجودیکه متوکّل را از اولیای خدا میداند؟! عرض کردم : اگر ثابت شود این کلام از اوست و تحریفی در نقل به عمل نیامده است …. با فرض آنکه میدانیم : او مرد منصفی بوده است….در اینصورت باید در نظیر این نوع از مطالب ، او را از زمره مستضعفین به شمار آوریم ! ایشان لبخند منکرانه ای زدند و فرمودند: آخر محیی الدّین از مستضعفین است ؟! (روح مجرد)
ابن عربی می گوید که رسول خدا (ص) از دنیا رفت و کسی را به جای خود انتخاب نکرد!!!
ولهذا مات رسول الله (ص) و ما نص بخلافه عنه الی احد و لا عینه لعلمه ان فی امته من یاخذ الخلافه عن ربه فیکون خلیفه عن الله مع الموافقه فی الحکم المشروع .فلما علم ذلک (ص) لم یحجر الامر. (فصوص الحکم. فص داودیه)
قاضی نورا… شوشتری از کسانی است که در اثبات تشیع جناب ابن عربی کوشیده است و در کتاب مجالس المومنین ج۲ ص۶۲ نقل کرده است میگوید: در مورد احتمال تقیه ،نظر خردمندان رد احتمال تحریف و تقیه به گفتار و نوشتار است .مگر اینکه ادله ای بر تحقق تحریف و تقیه وجود داشته باشد .لذا به صرف ادعا که جناب ابن عربی در موقیعت تقیه بودند چیزی ثابت نمیشود مگر اینکه ادله ای قوی در این باب ارائه شود.
فیض کاشانی که آثار او از آن جمله فتوحات را با دقت دیده وتلخیص نموده است. ابن عربی را سنی دانسته میگوید: " اگر کسی آثار ابن عربی خصوصا فتوحات را بررسی کند مییابد که همه رجالی را که وی برای آنان مقامات عرفانی معرفی میکند وآنان را از اقطاب وابدال میشمارد سنی هستند. و در اسرار عبادات برای فروع فقهی طبق فتوای مذاهب چهارگانه اهل تسنن اسراری ذکر میکند، مانند: آنچه در «باب أسرار الطهاره» و… آورده از قبیل مسح تمام سر ، مسح بر عمامه، غسل الرجلین، مسح علی الخف و…و در باب نواقض وضو از قبیل مسالنساء ، مسالذکر، الضحک فیالصلاه و… "
وقتی در آثار ابن عربی توجه کنید می بینید که علاوه بر اینکه تقیه را در ضرورت انجام نداده بلکه از عقائد عموم اهل تسنن افراط کرده است، ابن عربی در (فتوحات مکیه ج۱ ص۲۰۰) می آورد که عمرابن خطاب معصوم بوده است. و این افراط از عقائد اهل تسنن است. همچنین ابن عربی (در فتوحات مکیه ج۱ ص۳۱۸ باب الخامس والستون) آورده است اگر بندگان خالص الهی از هر در بهشت که بخواهند وارد شوند وارد میشوند، اما ابوبکر از تمام درهای بهشت وارد میشود.
این در حالی است که علمای بزرگ اهل تسنن احادیث زیادی در اشتباهات و گناهان عمر نقل کرده اند که با عصمت هیچ سازگاری ندارد. آیا اگر ابن عربی نمی گفت عمر بن الخطاب عصمت دارد بوسیله اهل تسنن کشته میشد؟! اگر این گونه است پس باید تمام علمای اهل سنت مقدم بر ابن عربی کشته شوند!
حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه : "اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت، نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فصوص الحکم حکمتی دست داد، چه رسد به غیر آنها که خود، داستان غمانگیز دارد." (آذرماه 1365 دو سال و نیم قبل رحلت در نامهای به عروس گرامیشان)
**
آنان که به علم فلسفه مینازند .. بر علم دگر به آشکارا تازند
ترسم که در این حجاب اکبر آخر سرگرم شوند و خویشتن را بازند
**
با فلسفه ره به سوی او نتوان یافت با چشم علیل کوی او نتوان یافت
**
فاطی که فنون فلسفه میخواند از فلسفه فاء و لام و س
- ۲.۰k
- ۰۲ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط