برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود

برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود

دستهای خویش و دامان توام آمد به یاد

سهیل محمودی

#برگ #شاخه #سماجت #دامان #سهیل_محمودی
دیدگاه ها (۱)

نیست شبنم اینکه بینی در چمن، کز اشتیاقپیش لبهایت دهان غنچه آ...

در دهان غنچه از لعل تو آب حسرت استاینکه پندارند مردم قطره ی ...

به خیال میِ کوثر شکنی ساغر ما برو ای شیخ مقدس که به مقصد نرس...

چای داغی که دلم بود به دستت دادمآنقدر سرد شدم از دهنت افتادم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط