پارتکما

⭐‌پارت۷۵/کما⭐‌

هانول:بدبخت شدی شلوار شوهرت دو تا شده
آت:حاجی من که شوهر ندارم
هانول:آخه خنگ خدا تهیونگ دیگه
آت:وااا تو اصلا می‌دونی اون چند تا شلوار داره؟مگه یکی بود که دوتا بشه؟
+هانول متاسف سری تکون داد و بعد دوباره با همون لحن متعجبش لب زد
هانول:آت چرا خودتو زدی به خریت؟تهیونگ با یکی دیگه به غیر از تو هم هست
+امکان نداشت
همین فکرمو به زبون آوردم
آت:امکان نداره چرت نگو
هانول:اوکی وایسا عکشونو واست نشون بدم ببین کیف کن که دوست پسرت بهت داره خیانت می‌کنه.
+فقط خدا خدا میکردم که شوخی باشه..آخه..آخه چرا؟چرا تهیونگ باید بهم خیانت کنه؟
اون چند لحظه حتی تند تر از برق گذشت و هانول گوشیشو به سمتم گرفت.
....
آت :باورم نمیشه...تهـ..یونگ..واقعا ..داره..می‌کنه..
+عکس از سمت چپ یه ماشین گرفته شده بود که روی صندلی جلو ماشین کسی نبود و صندلی عقب تهیونگ بود که متمایل شده بود به طرف یه دختره دیگه....چی؟؟؟؟؟نایونن؟؟؟؟
آت:این...این که..نایونههه
هانول:نایلون کدوم کره خریه؟اصلا مگه مهمه؟
+قرار بود گریه کنم؟قرار افسرده بشم؟یا قرار بود یکی بزنم تو دهن تهیونگ و واسش متاسف باشم که منو از دست داده؟
آت:کره خره داییمه(تلخند)
هانول:جان هانول؟
آت:جان شورتت
هانول:پشمامممم
آت:هه تازه نایلون یه عمر داشت واسش خودشو جرر میداد
هانول:خب حالا چه گوهی میخوای یخوری؟
آت:گوه بخورم؟گوه رو که باید نایون بخوره نه من فکر کردی آمار اون هرزه رو ندارم؟
صبح ها دنبال تهیونگ بود،شبا رو تخت یه نفر دیگه.
هانول:میخوای لوش بدی تا تهیونگ ولش کنه بیاد با تو؟
آت:نوچ..میخوام لوش بدم تا تهیونگ بیشتر بخاطر از دست دادن من بسوزهه
...
تهیونگ:بیا تو
_مشخص بود که جونگ کوکه.
بهد از اینکه حرفم تموم شد سراسیمه وارد شد
تهیونگ:چته وحشی؟
جونگ کوک:عکس خودتو دختر داییتو دیدی؟
تهیونگ:چی داری میگی؟
جونگ کوک:می‌دونم که بخاطر عشق و حال بود ولی چی میخوای به آت بگی؟حتما تا حالا دیده
_محکم بلند شدم و یقشو گرفتم.
تهیونگ:چه زری داری میزنی؟
جونگ کوک:یه نگاه به اینترنت بکن.
تهیونگ:زود باش نشون بده
_توی گوشیش دنبال یه چیزی گشت که انکار بالاخره پیداش کرد.
گوشیو به سمتم گرفت.عکس..من و نایون توی ماشین بود...
تهیونگ:وااااااای
جونگ کوک:داداش تو نبا...
تهیونگ:وااااااای
جونگ کوک:اشکال ندا....
تهیونگ:وااااااای
جونگ کوک:زهر مار خو چیهه؟؟؟
تهیونگ:من باهاش کاری نکردم حتی نزدیکشم نشدممم
جونگ کوک:پس این بابامه؟
تهیونگ:خطای دیده بیشرف من فقط خم شدم طرفش تا تو گوشش یه چیزی بگم
(فلش بک به دو روز پیش همون موقع)
نایون:آقای پارک؟میشه پیاده بشی؟من با آقای کیم یه صحبت شخصی دارم
پارک:بله خانم همین الان
تهیونگ:زود باش بنال که کارم زیاده باید برم
نایون:خواستم بگم من....
دیدگاه ها (۸)

⭐‌پارت۷۶/کما⭐‌نایون:خواستم بگم که من ...دوسِت...تهیونگ:خفه ش...

⭐‌پارت۷۷/کما⭐‌...تهیونگ:جونگ کوک؟اون چه صدایی بود؟جونگ کوک:ف...

⭐‌پارت۷۴/کما⭐‌تهیونگ:یبار دیگه بگی داداش نگفتیااآت:خب حالا ی...

⭐‌پارت۷۳/کما⭐‌تهیونگ:دارم از منظره لذت میبرم(نیشخند)آت:چه من...

تبلیغات رمان نفرین شده ات : من ! ... می تونم ؟ رزی : دختره ی...

سناریو [درخواستی]وقتی دختر ۱۴ سالتون رو با دوست پسرش میبینین...

دانشگاه وانیلی / فیک تهکوک پارت ۷جونگ کوک : اگه قراره از کسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط