تو نباشی همه ی شهر پکر خواهد شد

تو نباشی همه ی شهــر پکر خواهد شد
فکر رقص از سر فوّاره به در خواهد شد

مثل تهـران پس از آن حادثه ی سبز بهار
سهـــم شبهای دلم خون جگر خواهد شد

ساحل گونه ی من پُر شده از مرواریـــد
چشم باران زده دریای خـــزر خواهد شد

گذر هر که به کــــــوی تو بیفتد ، حتما
یک شبه طفل دلش مـرد خطر خواهد شد

"بی تو مهتاب شبی را همگان می دانند"
با تو احســاس غزل جور دگر خواهد شد

کاش بودی و...ولش کن چه بگویم بی تو؟
زندگی بعد تو ای کاش و اگر خواهد شد

غزل خسته ی حافظ نظرت هست که گفت
عاقبت تلخـــــی ایام به سر خواهد شد؟!

اگر این بیت به بوسیـــــدن لب ها برسد
با تو هر ثانیه ام طعـــم شکر خواهد شد؟؟؟؟؟
دیدگاه ها (۳۳)

پروردگارا ...توانم ده تا دوست بدارم بی‌ چشمداشت و بفهمم دیگر...

رقص تند عقربه در ساعت پیر زمانمیزند فریاد، عشقم، اندکی دیگر ...

گاهی سراغم را بگیر از کوچه های آشتی ...از حسِ بی تاب دلت، حس...

شاید این بار تبر دست درختان افتاد کار صیاد به آهوی گریزان اف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط