نحوه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام براساس نقل شیخ مفید
نحوه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام براساس نقل شیخ مفید
الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، ج2، ص: 107
سپس علی بن الحسین به میدان نبرد آمد. مادرش لیلی دختر ابی قرة بن عروة بن مسعود ثقفی بود و از زیباترین مردم آن زمان بود، او حمله می کرد و می گفت: منم علی فرزند حسین بن علی، به خانه خدا سوگند ما سزاوارتر به پیغمبر هستیم. به خدا سوگند پسر زنا زاده در باره ما حکومت نخواهد کرد، با شمشیر شما را می زنم و از پدر خویش دفاع می کنم. شمشیر می زنم! شمشیر زدن جوانی هاشمی و قرشی.
او چندین بار چنین حمله کرد، مردم کوفه از کشتن او خودداری می کردند، مرة بن منقذ عبدی گفت: گناه عرب به گردن من باشد اگر این جوان بر من بگذرد و این چنین حمله کند و من داغ مرگش را بر دل پدرش نگذارم، پس همچنان که حمله می کرد، مرة بن منقذ سر راه او را گرفت و با نیزه او را زد. آن جناب به زمین افتاده، و آن مردم بی شرم دور او را گرفت، او را احاطه کردند و با شمشیرهای خود پاره پارهاش کردند، امام حسین علیه السلام آمد تا بر بالای سر جوان ایستاده فرمود: ای پسرم خدا بکشد مردمی که تو را کشتنند. چه قدر این مردم بر خدا و بر دریدن حرمت رسول خدا بی باک شده اند و اشک از دیدگان مبارکش سرازیر شد، سپس فرمود: پس از تو خاک بر سر دنیا. در این حال زینب کبری خواهر امام حسین علیه السلام از خیمه بیرون دویده فریاد می زد: ای برادرم و ای فرزند برادرم. و با سرعت آمد تا خود را به روی آن جوان انداخت، امام حسین علیه السلام خواهر را بلند کرده او را به خیمه بازگرداند، و به جوانان خود فریاد زد: برادرتان را بردارید، پس جوانان آمده او را برداشتند و جلوی خیمه ای که مقابل آن می جنگیدند بر زمین نهادند.
الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، ج2، ص: 107
سپس علی بن الحسین به میدان نبرد آمد. مادرش لیلی دختر ابی قرة بن عروة بن مسعود ثقفی بود و از زیباترین مردم آن زمان بود، او حمله می کرد و می گفت: منم علی فرزند حسین بن علی، به خانه خدا سوگند ما سزاوارتر به پیغمبر هستیم. به خدا سوگند پسر زنا زاده در باره ما حکومت نخواهد کرد، با شمشیر شما را می زنم و از پدر خویش دفاع می کنم. شمشیر می زنم! شمشیر زدن جوانی هاشمی و قرشی.
او چندین بار چنین حمله کرد، مردم کوفه از کشتن او خودداری می کردند، مرة بن منقذ عبدی گفت: گناه عرب به گردن من باشد اگر این جوان بر من بگذرد و این چنین حمله کند و من داغ مرگش را بر دل پدرش نگذارم، پس همچنان که حمله می کرد، مرة بن منقذ سر راه او را گرفت و با نیزه او را زد. آن جناب به زمین افتاده، و آن مردم بی شرم دور او را گرفت، او را احاطه کردند و با شمشیرهای خود پاره پارهاش کردند، امام حسین علیه السلام آمد تا بر بالای سر جوان ایستاده فرمود: ای پسرم خدا بکشد مردمی که تو را کشتنند. چه قدر این مردم بر خدا و بر دریدن حرمت رسول خدا بی باک شده اند و اشک از دیدگان مبارکش سرازیر شد، سپس فرمود: پس از تو خاک بر سر دنیا. در این حال زینب کبری خواهر امام حسین علیه السلام از خیمه بیرون دویده فریاد می زد: ای برادرم و ای فرزند برادرم. و با سرعت آمد تا خود را به روی آن جوان انداخت، امام حسین علیه السلام خواهر را بلند کرده او را به خیمه بازگرداند، و به جوانان خود فریاد زد: برادرتان را بردارید، پس جوانان آمده او را برداشتند و جلوی خیمه ای که مقابل آن می جنگیدند بر زمین نهادند.
- ۷۹۱
- ۱۶ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط