ای تو برجسته ترین نقش به دیواره ی قلبم
ای تو برجسته ترین نقش به دیواره ی قلبم...
نفسم بسته به جانت که تویی چاره ی قلبم...
تو نبودی که ببینی جگرم سوخت ز هجران...
تو نماندی که بگویم به تو در باره ی قلبم...
به هوایت دل و جانم همه شب در تب و ماتم...
چه کنم دست خودم نیست تویی پاره ی قلبم...
همه جا فکر و خیالت به سرم هست و ندانی...
که من آواره ی این عشقم و آواره ی قلبم...
تو نوای خوش عشقی ٬ ز تو خوش تر نشنیدم...
شده آهنگ فراقت غمِ همواره ی قلبم...
به تو وابسته شدن بود اگر جرم و گناهی...
غم هجران تو جانا شده کفاره ی قلبم...
به غریبان نظری کن تو که خود ساقی عشقی...
بِنِگر بود و نبودم شده خَماره ی قلبم...
نفسم بسته به جانت که تویی چاره ی قلبم...
تو نبودی که ببینی جگرم سوخت ز هجران...
تو نماندی که بگویم به تو در باره ی قلبم...
به هوایت دل و جانم همه شب در تب و ماتم...
چه کنم دست خودم نیست تویی پاره ی قلبم...
همه جا فکر و خیالت به سرم هست و ندانی...
که من آواره ی این عشقم و آواره ی قلبم...
تو نوای خوش عشقی ٬ ز تو خوش تر نشنیدم...
شده آهنگ فراقت غمِ همواره ی قلبم...
به تو وابسته شدن بود اگر جرم و گناهی...
غم هجران تو جانا شده کفاره ی قلبم...
به غریبان نظری کن تو که خود ساقی عشقی...
بِنِگر بود و نبودم شده خَماره ی قلبم...
- ۲.۴k
- ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط