میخواهم جشنی بگیرم

میخواهمــــــ جشنیــــــ بگیرمـــــ

بــــه وسعتـــــ وشکوه تنهاییمانــــ

شلوغشـــــــــ نمیکنمـــــــــــــــــــ

منـــــــ و تو حضورمان کافیستـــــــ

نمیخواهمــــ چشمیـــــ بر با هم بودنمانــــ خیره شود

میخواهمــــــــــ کمیــــــ برای همـــــــــ دلبری کنیمــــــــ

دعوتمـــــــــ را قبول کنــــــ ساعتـــــ دوست داشتن ::کنار ساحل دریـــــا
دیدگاه ها (۴)

چمدانت را که به دست می گیریچیزی در من از دست می رود…باور کرد...

کارامروزم نیست که بغض می کنم به حرفهایی که نمی فهممشان!لج می...

یک وقت هایی فکر میکنممرد بودن چقدر میتواند غمگین باشدهیچ کس ...

دلم غمگین،غمگین استدر این کلبه ی تنهاییدر این زنداندر این غو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط