پیمانی در سایه ها . پارت 1

در یکی از شب‌های سرد توکیو، سالن باشکوه و تاریک کلوپ مخفی یونا، پر از چهره‌هایی از اعضای زیرزمینی شهر بود که همگی برای دیدن رئیس افسانه‌ای مافیا جمع شده بودند. یونا، با اعتمادبه‌نفس و نگاهی که قدرتش را نشان می‌داد، بر روی صندلی مجلل خود نشسته بود. او لباس سیاه ساده‌ای پوشیده بود که ابهت و خطر را همزمان به نمایش می‌گذاشت.

درب سالن باز شد و سکوت کل فضا را فرا گرفت. مردی با قد متوسط، اما حضوری به شدت برجسته وارد شد. مایکی، رئیس بونتن، با همان نگاه خونسرد و پر رمز و راز خودش به سمت یونا رفت. چهره‌اش احساسی را نشان نمی‌داد، اما در اعماق نگاهش می‌شد سایه‌ای از کنجکاوی و احترام را دید.

مایکی با صدای آرام و سردش صحبت کرد و به آرامی روی صندلی مقابل یونا نشست.
- فکر نمی‌کردم کسی مثل تو رئیس این امپراتوری باشه.
یونا لبخندی زد، اما نگاهش همچنان دقیق و نافذ بود.
- و فکر نمی‌کردم رئیس بونتن روزی وارد قلمروی من بشه. پس... چه چیزی تو رو به اینجا آورده؟

مایکی نگاهش را از یونا برنداشت و گفت:
- یک پیشنهاد. اتحاد. قدرت‌های ما می‌تونن این شهر رو به طور کامل تحت کنترل دربیارن. اما این فقط در صورتی ممکنه که تو قبول کنی.

یونا کمی مکث کرد، انگار که در حال سنجیدن نیت‌های واقعی مایکی بود.
- و چرا فکر می‌کنی می‌تونم به تو اعتماد کنم؟

مایکی با لبخندی مرموز جواب داد:
- چون من از دست دادن افراد نزدیکم رو تجربه کردم. و می‌دونم که تو هم همچین تجربه‌ای داشتی. ما شاید دشمن باشیم، ولی در این دنیا، اعتماد فقط یک ابزار است. ابزار برای بقا.

یونا که حالا نگاهی عمیق‌تر به چشمان مایکی داشت، آرام گفت:
- خوب گفتی، مایکی. اما یادت باشه، اگر به من خیانت کنی، این اتحاد اولین چیزی خواهد بود که نابود می‌شه.

مایکی فقط سرش را تکان داد و لبخندی کوچک زد.
- قبول. فقط کافیه به من نشون بدی که تصمیم درست گرفتی.

و این‌گونه، دو شخصیت از دنیایی تاریک و پرخطر، پیمانی را بستند که نه‌تنها سرنوشت خودشان، بلکه سرنوشت تمام شهر را تغییر می‌داد.

چطور بود ؟
سوال پست :اگر قرار بود کل دنیا صدای شما رو بشنوه، چه پیامی می‌دادید؟


#انیمه
#مایکی
#اوتاکو
#سناریو
#وانشات
#توکیو_ریونجرز
#بونتن
دیدگاه ها (۴)

پیمانی در سایه ها . پارت 2

پیمانی در سایه ها . پارت 3

از اینجا آغاز می‌شود

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

موضوع:وقتی فکر می‌کنی دوستت ندارهپارت۳ جین بس کن تو به من تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط