کاش براتون مهم بودم

پارت۳۰
+داداش نامجون سریع تر رفته بود و چراغا خاموش بود نگران شدم اما رفتم پایین و یهو چراغا روشن شد و داداشام گفتن
اعضا .*تولدت مبارک*
+*خیلی ذوق کردم*یع ... یعنی ش.. شما تو..لد منو یادت..ون بود....؟
شوگا. معلومه که یادمون بود عزیزم اونطوری باهات رفتار کردیم که غافلگیر شی
نامی. ببخشید اونطوری باهات حرف زدیم
+*از شدت خوشحالی گریش میگیره* اشکال نداره داداش
(تهیونگ میاد بغلش میکنع و اشکاشو پاک میکنع)
ته. قربونت برم چرا گریه میکنی؟
+فکر کردم دوباره مثل قبل شدین باهام دوباره ازم بدتون میاد
هوپی. وای عزیزم آروم باش گریه نکن
جیمین. آخی الهی قربونت برم چرا همچین فکری کردی آخع
کوک. مگه میشه این اتفاق بیفته ما دیگه هیچ وقت مثل قبل نمیشیم گلم
جین. (میاد بغلش میکنه و نوازشش میکنه و میبوستش و با لحن مهربونی میگه) عزیزم من واقعا بابت دیروز متاسفم فدات شم منو ببخش که روت دست بلند کردم قول میدم دیگه تکرار نشه حالا داداشیت رو میبخشی؟
+معلومه که میبخشم داداشی
جین. الهی قربونت برم من ممنون
+خدا نکنه داداشی
جیمین. خب حالا من حسودیم میشه چرا فقط جین و بغل کردی و بوسیدی؟*با لحت کیوت و حسود*
+خیلی خب حالا شما هم بیاین
(همشونو بغل میکنه و میبوسه الانم دیگه ۱۴ سالشه)
شوگا. حالا دیگه از دستمون دلخور نیستی؟
+معلومه که نه
کوک. خیلی خب بیا شمع و فوت کن
+باشه
ویو ادمین:
هانول شمع رو فوت میکنه و کیک رو میبره و میخورن بعدم کادو هارو باز میکنن(خودتون واسه کادو یه چیزی تصور کنین بی زحمت) اون شب کلی خوش گیگذرونن و بعدم همه میرن میخوابن
+خب دیگه من خستمه میشه برم بخوابم؟
هوپی. البته عزیزم برو
ته. شبت بخی فرشته کوچولوی من
اعضا. شبت بخیر
+شب شماهم بخیر
(هم دیگرو بغل میکنن و میخوابن و یه شب بیاد موندی رو میگذرونن)

ادامه دارد.....
حمایت کنین