بیا خوش آمدهای گرچه باز خواهی رفت
بیا خوش آمدهای گرچه باز خواهی رفت
غروبِ درد، به وقت نیاز خواهی رفت
تو آن پرندهنسیمی که اهل ماندن نیست
همین که پنجره شد نیمهباز خواهی رفت
شبیه حال خوش مومنی در اول صبح
ولی چه سود که بعد از نماز خواهی رفت
گره به بخت من افتاده یا به روسریات؟
که سرنهفتهتر از رمز و راز خواهی رفت
جلوتر از لبهی تیزپای عقربهها
به سمت خاتمهام پیشواز خواهی رفت
سوار کوپهی غمگین ریل خاطرهها
به یک گذشتهی دور و دراز خواهی رفت
پس از شنیدن این آهنامه میدانم
بدون دغدغه در خواب ناز خواهی رفت
غروبِ درد، به وقت نیاز خواهی رفت
تو آن پرندهنسیمی که اهل ماندن نیست
همین که پنجره شد نیمهباز خواهی رفت
شبیه حال خوش مومنی در اول صبح
ولی چه سود که بعد از نماز خواهی رفت
گره به بخت من افتاده یا به روسریات؟
که سرنهفتهتر از رمز و راز خواهی رفت
جلوتر از لبهی تیزپای عقربهها
به سمت خاتمهام پیشواز خواهی رفت
سوار کوپهی غمگین ریل خاطرهها
به یک گذشتهی دور و دراز خواهی رفت
پس از شنیدن این آهنامه میدانم
بدون دغدغه در خواب ناز خواهی رفت
- ۱.۰k
- ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط