شعر

#شعر
#سعدی

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
علی الصباح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم
دیدگاه ها (۱)

بَر دامنت دخیل شده صد هزار دستآری گره زدیم؛ به دست نگار دستی...

🍂 ازمن مپرس درشب جمعه کجاست دل🍃 بی خانه است،زائر شهرخداست دل...

🔰 رهبرانقلاب، ساعاتی قبل: به زودی در قدس نماز جماعت خواهید خ...

به سر شوق سر کوی تو دیرم

جزای آن که نگفتیم شُکرِ روز وصالشب فراق نخفتیم لاجَرَم زِ خی...

پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکستنظاره تو بر همه جان‌ها مبار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط