دستان شهریور را فشردم

دستان شهریور را فشردم
هنوز هم گرم بود
گرمایی از درون که هر چه دورتر می شد
کمی سرد می شد
کمی زرد می شد
این روزها که نیستی
زمان ایستاده
اما پاییز آمده!!
دیدگاه ها (۴)

گفتی تابستان که تمام شودبا اولین برگ پاییزی فرود می ایم عشق ...

من شاهدِ نابودیِ دنیای منمباید بروم دست به کاری بزنم ..

هتل سنتی/یزد/ایران

ایران یادم رفت کجا بود این دیگه اگه کسی میدونه کجاست بگه 😊

جهان یادگار است و ما رفتنی.....نفس یک لحظه میر

مامان جونم...دورت بگردم:)نیستی امروز چرا؟چرا این در برای همی...

نمک بدن هلو ایرانی کیفیت عالی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط