منعاشقیکمافیاشدم

#من_عاشق_یک_مافیا_شدم
#part_13


در عمارت جونگکوک
جونگکوک سریع میره پیشه تهیونگ 
جونگکوک:تهیونگ باید بریم عمارت کای
تهیونگ:مگه ا.ت کای رو نکشت؟
جونگکوک:اگه میکشت که الان لازم نبود که بریم
جونگکوک و تهیونگ میرن داخل ماشین و بادیگاردها  پشت سرشون راه افتادن
جونگکوک به اون آدرسی که کای گفت میرسه
ا/ت رو میبینه که دست و پاش رو بستن به صندلی و بیهوش شده 
در ذهن جونگکوک:(دلم برای ا/ت سوخت آخه به‌خاطر من براش این اتفاق افتاد)
جونگکوک رفت سمت کای
جونگکوک:خب کای فکرش رو نمیکردم که باهات روبه‌رو شم
کای خندید واقعا ولی من میدونستم که به خاطر این دختره میای
جونگکوک:خفشو من به خاطر این دختر اینجا نیستم
اومدم بگم که اون فلشی که تو داری بدردت نمیخوره
کای:اگه بدردم نمیخوره پس چرا اومدی
جونگکوک:...
ویو ا/ت
وقتی که بهوش میاد میبینه که جونگکوک و کای روبه رو هم قرار گرفتن
جونگکوک با اسلحه به دست کای شلیک کرده
ا/ت خیلی ترسیده بود به حدی که دست و پاهاش میلرزید
تهیونگ رفت پیشه ا/ت دست و پاش رو باز کرد
تهیونگ:ا/ت خوبی
ا.ت:م...من
ا/ت که پاش هیچ حسی نداشت و داشت می افتاد تهیونگ از پشت بغلش کرد
تهیونگ:من ا/ت رو از اینجا میبرم
جونگکوک:باش
جونگکوک که دید کای داره اسلحه رو در میاره اسحلش رو گرفت به سمت پاش و یه گلوله به پاش زد
تهیونگ:ا/ت بیا بریم الان حالت بد میشه
ا/ت:من نمیام
دیدگاه ها (۴)

#من_عاشق_یک_مافیا_شدم #part_14ویو ا/ت دیدم که جونگکوک به پای...

#من_عاشق_یک_مافیا_شدم #part_15ویو ا/ت در عمارت جونگکوک رفتم ...

#BTS#Namjoon #jhope#Shuga#Jimin #Taehyung #Jungkook #Tahkok#...

ای بابا#BTS#Namjoon #jhope#Shuga#Jimin #Taehyung #Jungkook #...

تکپارتی اسمات از تهیونگ و جونگکوک و ا،ت ا،ت ویوسلام من ا،تم ...

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط